معجزه اقتصادی بنگلادش در خطر است

اسQUEEZED در سه در کنار هند و در چهارم در کنار خلیج بنگال، بنگلادش، هشتمین کشور پرجمعیت جهان، هم الگوی بسیار ستایش شده توسعه و هم یک اقتصاد منطقه ای قابل توجه است. از زمان جنگ وحشیانه استقلال از پاکستان در سال 1971، این کشور پیشرفت اجتماعی و اقتصادی چشمگیری داشته است.

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

این کشور یک زمین مسطح با میز بیلیارد در دشت سیل‌آبی برخی از بزرگترین رودخانه‌های آسیاست، این کشور زمانی واژه‌ای برای فقر، قحطی و بلایای طبیعی بود. امروزه با جمعیتی بالغ بر 170 متر، تلفات انسانی ویرانگر ناشی از طوفان ها، به لطف پناهگاه ها و سیستم های هشدار دهنده، متعلق به گذشته است. کمبود مواد غذایی نیز به همین ترتیب است. نرخ مرگ و میر کودکان کمی بهتر از میانگین جهانی و نصف پاکستان است. سواد زنان، در گذشته نه چندان دور، اکنون 73 درصد است. سهم زنان در کار دستمزدی از 4 درصد در استقلال به 35 درصد افزایش یافته است، تا حد زیادی به لطف صنعت پررونق پوشاک.

در دهه قبل از کووید-19، بنگلادش با نرخ متوسط ​​سالانه 7 درصد رشد کرد، فقط کمی کندتر از چین. آن تولید ناخالص ملی برای هر نفر، حدود 2500 دلار به قیمت بازار، بالاتر از هند است. انتظار می رود فارغ التحصیل شود سازمان ملل متحدرتبه کشورهای کمتر توسعه یافته (LDCs) در اواخر سال 2026. این کشور قصد دارد تا سال 2031 یک کشور با درآمد متوسط ​​بالا باشد.

با این حال، خوش بینی به سختی در مورد مسیر بنگلادش در حال آزمایش است. همه‌گیری و تهاجم روسیه به اوکراین، شوک اقتصادی جدی به این کشور وارد کرده است. با بحران هزینه زندگی مواجه شده است. یکی از جلوه‌های آن این است که خیابان‌های داکا، پایتخت شلوغ، زمستان امسال مملو از تعداد زیادی خواب‌آلود است که در شال‌های شلخته پیچیده شده‌اند. دیگر این که در بانک مرکزی، ذخایر ارزی کشور به طرز نگران کننده ای کاهش یافته است.

از نظر سیاسی، انتخابات تا ابتدای سال آینده برگزار می شود. در نتیجه آن تردیدی جدی وجود ندارد: شیخ حسینه، نخست وزیری که به طور فزاینده خودکامه می شود، هر چه در توان دارد برای نابودی مخالفان انجام داده است. با این حال، رویکرد مجموع صفر او به سیاست تنش‌هایی را افزایش داده است که احتمالاً با نزدیک شدن به رای‌گیری، جرقه خشونت را برانگیخته است. رهبران حزب اپوزیسیون ملی گرای بنگلادش، سقوط کردند، اما کاملا حذف نشدند (bnp) در حال حاضر در خیابان ها هستند. در همین حال، بوی فساد در داکا به اندازه هوای آلوده پایتخت است. به نظر می رسد بنگلادش به دور از قدم گذاشتن به آینده ای روشن، از جنبه های کلیدی راه خود را گم کرده است.

انرژی و شلوغی بنگلادشی ها هنوز در مراکز خرید و کارخانه های داکا و فراتر از آن به نمایش گذاشته می شود. چنین پویایی موتور موفقیت پیش بینی نشده کشور است. پس از جنگ، بسیاری از مردم آن از خارج بازگشتند تا به بازسازی کمک کنند. یکی یک موسسه خیریه راه اندازی کردbRAC که بر سلامت زنان و کودکان تمرکز داشت، مدارس را راه اندازی کرد و طرح های تامین مالی خرد را راه اندازی کرد. NGOبرای تقویت برابری جنسیتی شگفت‌انگیز بود که به نوبه خود باعث بهبود بسیاری از نتایج اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی شد. برخی از کشورهای در حال توسعه، از جمله هند و پاکستان، نظر دارند NGOبه عنوان تهدیدات سیاسی دولت طاقت فرسا بنگلادش آنها را در آغوش گرفت. اکنون BRAC یک موفقیت صادراتی است و خدمات را در آسیا، آفریقا و کارائیب اجرا می کند.

دو پنجم جمعیت هنوز روی زمین کار می کنند. با این حال، جاده سازی توسط بانک جهانی و دیگران، روستاها را با شهرها مرتبط کرده است و بازارهای کشاورزی محلی را تقویت کرده است. صنعت پوشاک که در اطراف داکا به وجود آمد در سطح جهانی است. دولت با لغو وظایف و قوانین کار منسوخ کمک کرد.

شیخ حسینه که از سال 2009 در قدرت است، تلاش کرده است تا با هدر دادن زیرساخت ها، مرحله جدیدی از رشد را پیش ببرد. قدرت مدتهاست که تکه تکه شده است. پایتخت دارای سطوح شیطانی ازدحام ترافیک و آلودگی هوا است. عبور از کشور رودخانه یک چالش است. اما سال گذشته یک پل بزرگ جاده ای (و به زودی راه آهن) بر روی رودخانه پادما، کانال اصلی بنگلادش گنگ گشوده شد و جغرافیای اقتصادی کشور را متحول کرد. در داکا، یک متروی مرتفع با حمایت ژاپن، همراه با ترمینال جدید فرودگاه در حال افزایش است. همه جا نیروگاه ساخته می شود. بسیاری از این ساخت و سازها تنها در کوتاه مدت تراکم را بدتر می کند. در دراز مدت، تنگناها باید کاهش یابد.

علیرغم چنین پیشرفت های قابل مشاهده، دیپلمات های خارجی، تحلیلگران مستقل و حتی اعضای متفکر اتحادیه عوامی حاکم (AL) به صورت خصوصی نگرانی های جدی خود را بیان می کند. اینها در چندین جبهه اقتصادی و سیاسی اجرا می شوند، اگرچه همه به هم مرتبط هستند. یکی آسیب‌پذیری‌های تراز پرداخت‌ها است. مورد دیگر اتکای بیش از حد به صنعت پوشاک است. در کل یک نگرانی جدی در مورد حکومت است. شبکه ای از تسخیر و زوال دولت در نهادهای کشور گسترش یافته است.

این ضعف‌ها با مجموعه‌ای آشنا از مشکلات آشکار شده است، از جمله تورم قیمت سوخت و مواد غذایی و فرار سرمایه‌ای که جنگ در اوکراین بر کشورهای در حال توسعه وارد کرده است. ذخایر ارز خارجی بنگلادش به زیر 30 میلیارد دلار کاهش یافته است. سال گذشته دولت فراخوان داد صندوق بین المللی پول به عنوان یک اقدام احتیاطی در ماه ژانویه یک وام 4.7 میلیارد دلاری مورد توافق قرار گرفت. با این حال، واحد پول محلی، تاکا، همچنان متزلزل است. و از آنجایی که دولت تا حدی با دوبرابر کردن بازرسی ها و مجوزهای لازم، واردات را ترمز می کند، صادرکنندگان برای وارد کردن نهاده های خارجی مورد نیاز خود با مشکل مواجه می شوند. آنها همچنین در تلاش هستند تا ارزهای سختی را برای پشتوانه اعتبار اسنادی دریافت کنند. بدون آنها، آنها نمی توانند تجارت کنند.

صنعت پوشاک یک نگرانی طولانی مدت ایجاد می کند. فهمیده خاتون از مرکز گفتگوی سیاست، یک اتاق فکر در داکا، می گوید که اتکای بیش از حد به آن، نشان دهنده یک “ضعف جدی” است. آینده این بخش نامشخص است. فارغ التحصیل از LDC وضعیت به معنای از دست دادن برخی معافیت های تعرفه ای در بازارهای غربی خواهد بود. تولیدکنندگان کم‌هزینه، مانند کامبوج و اتیوپی، تهدید می‌کنند که همان سهم بازار بنگلادش را که از چین گرفته بود، برمی‌دارند.

سایر صنایع صادراتی برای رشد تلاش می کنند. بنگلادش عضو هیچ پیمان تجاری منطقه ای بزرگی نیست. از دیگر انواع تولیدی که به خارج از چین منتقل شده اند، اندکی جذب شده است. اگرچه برخی از بخش‌های داخلی مانند داروسازی و الکترونیک پتانسیل بالایی دارند، بوروکراسی وحشتناک و عوارض گمرکی نابرابر آنها را متوقف می‌کند. این EIU، یک شرکت خواهر از اقتصاد دان، محیط کسب و کار بنگلادش را در رتبه 15 از 17 کشور آسیایی قرار می دهد.

این بزرگترین نگرانی کشور را نشان می دهد. حکومت هولناک آن تقریباً هر گوشه ای از امور کشور را تحت تأثیر قرار می دهد – حتی حساب خارجی. ثروتمندان و فاسد بنگلادش آن را به یک رهبر جهانی پولشویی تبدیل کرده اند. بنگلادشی‌ها برای مناطق مجلل تورنتو و دیگر شهرهای غربی که ثروتمندانشان پول‌هایشان را پارک کرده‌اند، اصطلاحی عامیانه دارند: begum para، یا «بیگم [”high-ranking woman”] مناطق”. اگر یک ارتش 10 میلیونی از بنگلادشی‌های عمدتاً فقیر، که در خلیج‌فارس، آسیای جنوب شرقی و جاهای دیگر زحمت می‌کشند و پول را به خانه می‌فرستند، نبود، تراز پرداخت‌های کشور حتی بدتر می‌شد.

تجارت و سیاست به هم پیوسته اند. وام‌های غیرجاری به لطف حمایت بانک‌ها از وام‌هایی که از نظر سیاسی در ارتباط هستند با وام‌هایی که بازپرداخت نمی‌کنند، افزایش یافته است. گروهی قدرتمند از سیاستمداران، بوروکرات‌ها و سرویس‌های امنیتی از حقوق‌هایی اخاذی می‌کنند که پیش‌پرداخت برای انجام هر کاری است – از گرفتن جریمه رانندگی ناعادلانه، برنده شدن در یک قرارداد دولتی، پیوستن به گارد ساحلی، تا درخواست برای معلمی در مدرسه ابتدایی. این کارگران حواله‌های خارج از کشور به دور از ارزش‌گذاری آن‌گونه که شایسته آن هستند، مرتباً در اثر مهاجرت متزلزل می‌شوند.

شیخ حسینه مدعی است که در حال سرکوب فساد است. در حقیقت، دولت از سر در حال پوسیدن است. او یک فرقه شخصیتی پیرامون پدر مرحومش، شیخ مجیب الرحمن، قهرمان استقلال کشور – و در نتیجه حول خودش ایجاد کرده است. سیستم حمایتی و تقاضای وفاداری او، قدرت او را تقویت می کند، در حالی که نهادهای مستقل را نابود می کند. پلیس و دادگاه در خدمت هستند AL و دوستانش مطبوعات آزاد نیستند. مخالفان در زندان هستند. برخی به قتل رسیده اند حتی در پردیس‌های کوچک دانشگاهی AL با ترس، از طریق جناح دانشجویی متکبر و گاه خشن خود، حکومت می کند. یک دانشجوی سال اول لیسانس می‌گوید که برای گرفتن یک اتاق خوابگاه باید با رهبران آن صحبت می‌کرد. جوانان باهوش بنگلادشی می گویند که آرزوی مهاجرت به خارج از کشور را دارند.

شیخ مجیبور سعی کرد بنگلادش را به یک کشور تک حزبی تبدیل کند، پیش از این، در سال 1975، او و بسیاری از اعضای خانواده اش ترور شدند. دخترش تمام این کار را انجام داده است. این زمینه برای انتخابات آینده است. شیخ حسینه مدت ها پیش از برگزاری انتخابات تحت یک دولت موقت بی طرف صرف نظر کرد. به این ترتیب، AL می تواند به راحتی نتایج را کنترل کند.

جغجغه و غلت شیخ

با رقیب سرسخت او، خالده ضیا، در حصر خانگی و حزب او، bnp، نتیجه انتخابات از قبل مشخص است. با این حال BNPکه اکنون کمتر از زمانی که قدرت را در دست داشت، اراذل و اوباش نیست، اخیراً به حدی بهبود یافته است که اعتراضات گسترده ای را در داکا به راه انداخته است. خطر خشونت اوباش و تشدید اختلافات سیاسی را افزایش می دهد.

این تنها یکی از چندین سناریو نگران کننده است. شیخ حسینه 75 ساله است و جانشینی را مسح نکرده است. اعضای جوانتر خانواده فاقد تجربه یا اراده برای تصدی مسئولیت هستند. اگر سکته مغزی فردا نخست وزیر را بگیرد، کشور ممکن است دچار هرج و مرج شود.

همه چیز تاریک نیست برای هر بازدیدکننده ای تأثیرگذار این است که چگونه جوانان بنگلادشی با نشاط و بی امان برای حل مشکلات به خود نگاه می کنند. یکی از ناظران داکا می گوید که کشور آنها “کشوری پر از هیاهوها” است. مردم تجارت الکترونیک را از اتاق خواب خود اداره می کنند. یک روزنامه نگار دوازده گاومیش را در خارج از پایتخت نگهداری می کند و موزارلا را برای پیتزافروشی های لوکس عرضه می کند. هنگام صرف شام در چنین مکان‌هایی، مردم از امیدهای خود برای بنگلادش بهتر و نماینده‌تر صحبت می‌کنند، بنگلادشی که به جای اینکه فرصت‌ها را از بین ببرد، فرصت‌ها را می‌دهد. در حال حاضر، گرچه شما آن را در ملاء عام به خطر می گویید، اما مانع اصلی آن آینده، دستگاه فرصت های هدر رفته به ریاست نخست وزیر آنها است.