ترکیه چشم به آشتی با رژیم سوریه دارد که سعی در سرنگونی آن داشت

تیهی بودند زمانی دوستان بودند، اما حتی یک درمانگر خوب ممکن است رابطه آنها را ناامید کننده بداند. سال ها توهین می کردند. یکی از عباراتی مانند تروریست، قصاب، بچه کش استفاده می کرد. دیگری فحش های انتخابی خود را داشت، از دزد و قاتل گرفته تا “کارمند کوچک آمریکایی ها”. کلمات فقط کلمات هستند، اما اعمالی نیز وجود داشت: بخشیدن یک دوست برای حمایت از مردانی که می خواهند شما را بمیرند، سخت است. اما در دیپلماسی همه چیز را می توان بخشید، یا حداقل رسماً فراموش کرد.

به این داستان گوش کن
از صدا و پادکست بیشتر لذت ببرید iOS یا اندروید.

مرورگر شما پشتیبانی نمی کند

با تشویق روسیه، سوریه و ترکیه به سمت نزدیکی پیش می روند. ماه گذشته وزرای دفاع و روسای جاسوسی آنها اولین دیدار علنی خود را در بیش از یک دهه گذشته برگزار کردند. به دنبال آن شایعاتی منتشر شد مبنی بر اینکه ممکن است وزرای خارجه آنها نیز همین کار را انجام دهند – و سپس شاید روسای جمهور آنها. یا شاید نه: نشست وزرای خارجه بارها به تعویق افتاده است. آنها دلایلی برای آشتی دارند، اما موانعی نیز وجود دارد.

چه اتفاقی بیفتد و چه نشود، جلسات مطرح شده چیزهای زیادی در مورد وضعیت سوریه می گوید. دوازده سال پس از اولین اعتراضات علیه او، بشار اسد را از دو جهت می توان دید. یکی به عنوان یک بازمانده است که شورش را پشت سر گذاشته، قدرت خود را حفظ کرده و به آرامی از انزوا خارج می شود. دیگری به عنوان یک گدا با چند دوست واقعی و کشوری از هم پاشیده است. هر دو درست است. آقای اسد در جنگ پیروز شد اما صلح را از دست داد.

به راحتی می توان فهمید که چرا رئیس جمهور سوریه می خواهد به ترکیه که بیش از 5 درصد از خاک سوریه (با یک چهارم جمعیت آن) را در اختیار دارد، دراز کند. آقای اسد مایل است این سرزمین پس گرفته شود. همچنین یک کودتای دیپلماتیک برای بازگرداندن روابط با کشوری است که از مخالفان حمایت می‌کند – و این یک کشور است ناتو عضو، برای بوت کردن.

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه دلایل خاص خود را دارد. 4 میلیون پناهجوی سوری در ترکیه عمیقاً منفور شده اند، موضوعی مفید برای مخالفان او که در آستانه انتخابات چند ماه دیگر چکش کنند (به گزارش ویژه مراجعه کنید). حزب حاکم عدالت و توسعه او مایل است که رای دهندگان فکر کنند که عادی سازی با اسد مشکل پناهندگان را حل می کند، حتی اگر در واقعیت بعید باشد.

کشورهای دیگر آنها را تشویق می کنند. یکی روسیه است که نقش تعیین کننده ای در کمک به اسد برای زنده ماندن از جنگ داخلی ایفا کرد و روابط عمیق (اگر پیچیده) با ترکیه را حفظ کرد. دیدن یک متحد غربی که یک منحوس غربی را در آغوش می‌گیرد لذت می‌برد. همچنین امارات متحده عربی مایل به ایفای نقش میانجی است (امارات متحده عربی) که سفارت خود را در سوریه در سال 2018 بازگشایی کرد و سال گذشته از آقای اسد در اولین سفرش به یک کشور عربی از زمان آغاز قیام استقبال کرد. عبدالله بن زاید، امارات متحده عربیوزیر امور خارجه در 4 ژانویه برای گفتگو با اسد به دمشق رفت.

حتی اگر رهبران ترکیه و سوریه ملاقات کنند، انتظارات پایین خواهد بود. سوریه از ترکیه می خواهد سرزمینی را که تحت کنترل خود دارد، ترک کند. سپس اسد باید از مرزها دفاع کند و یگان‌های حفاظت از مردم را مهار کند YPG، یک شبه نظامی کرد که کنترل بخشی از شمال شرق سوریه را در دست دارد. او احتمالاً برای مدیریت آن بسیار ضعیف است. حتی اگر او با آقای اردوغان عکسبرداری کند، به عبارت دیگر، بعید است که منجر به عقب نشینی ترکیه شود.

این در حال تبدیل شدن به یک الگو است. آقای اسد در حال بیرون آمدن از انزوا در خاورمیانه است، اگر نگوییم غرب، اما چیزی برای نشان دادن ندارد. او بدون شک امیدوار بود که دوباره روابط با امارات متحده عربی انبوهی از کمک ها و سرمایه گذاری ها را باز می کند. این کار را نکرد. حتی اگر تحریم‌های آمریکا نگران کننده نبود (و نگران کننده هستند)، شرکت‌های اماراتی برای ریختن پول به یک دزدسالاری جنگ‌زده صف نمی‌کشند. دوستان قدیمی سوریه هم کمک چندانی نمی کنند. روسیه هرگز سرمایه گذاری زیادی نکرد. این شرکت چند بخش کلیدی مانند معاملات دلخواه برای اکتشاف نفت و گاز در سواحل مدیترانه و استخراج فسفات را به دست آورد. اما اینها برای سودآوری روسیه است، نه احیای اقتصاد سوریه.

پول نقد سرد و سخت

همین امر در مورد ایران نیز صدق می کند، که از زمان خروج دونالد ترامپ از توافق هسته ای 2015 و اعمال مجدد تحریم های آمریکا در سال 2018، تلاش کرده است تا اقتصاد خود را سرپا نگه دارد. ایران تامین کننده اصلی نفت سوریه بوده است، اما در ماه های اخیر نفت کمتری ارسال کرده است. نفتی که ایران می‌تواند صادر کند ترجیح می‌دهد به چین بفرستد، که آن را با قیمتی نزدیک‌تر به بازار می‌خرد و پیش پرداخت می‌کند.

کمبود سوخت، در واقع، سوریه را در زمستان امسال متوقف کرده است. خاموشی ها حتی در دمشق تا 22 ساعت در روز ادامه دارد. رانندگان ساعت ها صف می کشند تا بنزین پیدا کنند. در دسامبر، رژیم تعطیلات غیرمنتظره را به دلیل کمبود انرژی اعلام کرد. مدارس و ادارات دولتی تعطیل و حمل و نقل عمومی متوقف شد. قیمت هیزم افزایش یافته است زیرا خانواده ها برای گرم شدن هرچه که می توانند می سوزانند.

با منابع معدود ارز، وضعیت مالی رژیم به هم ریخته است. (صادرات اصلی سوریه کاپتاگون، یک آمفتامین است.) در 2 ژانویه نرخ ارز رسمی را 33 درصد کاهش داد و به 4522 پوند سوریه در برابر دلار رسید، که هنوز کمی قوی تر از بازار سیاه است، جایی که نرخ آن در حدود 6500 است. ماه گذشته آقای اسد بودجه ای به ارزش 16.6 تریلیون پوند را تصویب کرد که 24 درصد بیشتر از سال قبل به ارز محلی است. از نظر دلاری حدود یک سوم کمتر ارزش دارد (نمودار را ببینید). میزان یارانه در نظر گرفته شده نسبت به سال گذشته 12 درصد کمتر است. این سازمان ملل متحدبرنامه جهانی غذا می گوید که 90 درصد مردم سوریه اکنون در فقر زندگی می کنند و قیمت برخی از مواد غذایی اساسی بین سال های 2019 تا 2021 به میزان 800 درصد افزایش یافته است.

برای برخی از دشمنان رژیم، به‌ویژه در واشنگتن، این نشانه‌ای است که منزوی کردن آقای اسد کارساز است: به گمان آنها، اگر شرایط زندگی به اندازه کافی بد شود، مردم دوباره قیام خواهند کرد. این دیدگاه برای همسایگان سوریه و حتی تعداد فزاینده‌ای از سوری‌های مخالف اسد که فکر می‌کنند مردم ناامیدی که به دنبال هیزم می‌گردند، انقلابیون خوبی نمی‌شوند، محبوبیت ندارد. حداقل تا اینجای کار، اردوگاه دوم درست به نظر می رسد. تظاهرات پراکنده ای در سویدا، استان جنوبی ناآرام صورت گرفته است، اما چیزی که خطر واقعی رژیم را تهدید نمی کند.

این باید برای آقای اسد آرامش کوچکی باشد. او ممکن است دیگر در پایتخت های منطقه ای غیر ارادی نباشد، اما هنوز کسی را پیدا نکرده است که بخواهد میلیاردها دلار را برای بازسازی کشور ویران شده اش غرق کند. اگر سوریه در زمستان امسال از سرما وارد می شود، این فقط به عنوان یک بیان است.