منf مردم استفاده می شود زمانی که آنها در حال حاضر به خواندن کتاب هایی در مورد هک های بهره وری برای انجام برخی کارها اختصاص می دهند، مشکل بهره وری آنها حل می شود. اما گاهی این کتابها حاوی خردههایی هستند. در «زمان عاقلانه»، آمانتا ایمبر فصل کوتاهی دارد که عنوان آن به تنهایی از حس خوبی برخوردار است. به آن می گویند «چرا باید به جلسات قهوه «نه» بگویید؟ این توصیه عالی برای هر کسی است که می تواند با وضعیت زیر شناسایی شود.
ایمیلی از طرف شخصی که نمیشناسید میرسد و از شما میخواهد برای خوردن قهوه ملاقات کنید. چنین درخواست هایی نسبتاً اغلب وارد می شوند. ممکن است شخصی باشد که شروع به کار خود می کند و می خواهد در مورد چگونگی پیشرفت در رشته شما راهنمایی کند. ممکن است یک فریلنسر به دنبال کار باشد. در این مثال، فرستنده، که Cassie نام دارد و نام شما را از یکی از همکارانی که به طور مبهم او را می شناسید گرفته است، فکر می کند ممکن است راهی برای همکاری دو شرکت شما وجود داشته باشد.
شما واقعاً نمی خواهید با کیسی ملاقات کنید. از طرف دیگر، گفتن این که نمی خواهید با کسی ملاقات کنید، کمی بی ادبانه است. این جلسه هفته ها باقی مانده است و دفترچه خاطرات واضح به نظر می رسد. تو قهوه میخوری اگر می خواهید شغل خود را جابجا کنید، او ممکن است یک مخاطب مفید باشد. و شما در مورد شرکت او شنیده اید: فقط ممکن است یک بحث مفید باشد. غریزه را نادیده می گیرید و «بله» می گویید.
صبح جلسه فرا می رسد و «قهوه با کیسی» را در تقویم خود می بینید. کیسی کیه؟ شما زنجیره ایمیل را پیدا کردید، خود را به خاطر موافقت با ملاقات نفرین کنید و به طور خلاصه در مورد لغو کردن تعجب کنید. درست در آن زمان یک ایمیل از Cassie می آید که می گوید چقدر مشتاقانه منتظر قهوه است. بولوک. شما زمان و مکان را تایید می کنید اما می گویید فقط نیم ساعت وقت دارید.
به کافی شاپ میرسی و یادت میآید نمیدانی کیسی چه شکلی است. شما خود را به چند نفر دیگر معرفی می کنید، که به وضوح همه منتظر جلسات مشابه بی هدف هستند، تا اینکه یک متن عذرخواهی از Cassie دریافت می کنید که می گوید او دیر شده است و تا پنج دقیقه دیگر آنجا خواهد بود. تنها چیزی که مصمم به خروج از این جلسه قهوه هستید یک قهوه است، بنابراین برای خودتان سفارش می دهید و میز پیدا می کنید. در پیروزی امید بر تجربه، یک دفترچه یادداشت آورده اید: تاریخ و نام و شرکت Cassie را در بالا می نویسید.
به کسی پیام میدهی که بگوید کنار مرد ژاکت صورتی نشستهای که تقریباً بلافاصله آنجا را ترک میکند. ده دقیقه بعد شخصی را می بینید که در ارتفاع پلیور اتاق را اسکن می کند. مثل گوپی ها در آکواریوم اسم یکدیگر را به زبان می آورید. این کیسی است. او می رود تا قهوه خودش را بگیرد که پنج دقیقه دیگر طول می کشد. جلسه قهوه نیمه تمام است و هنوز جلسه ای برگزار نشده است.
کیسی می نشیند. مناسک نیاز به تبادل افعال دارد. شما اطلاعاتی را عوض می کنید که هیچ فایده ای برای هیچ کس نخواهد داشت: اینکه چقدر در روز می توانید قهوه بنوشید قبل از اینکه خواب شما را مختل کند، چند روز در هفته را اکنون در دفتر می گذرانید، او چگونه همکار شما را می شناسد. سپس مواردی را که قبلاً برای هر دوی شما شناخته شده بود تأیید می کنید (در چه نقش هایی هستید) و جزئیات غیر ضروری را اضافه می کنید (مدت زمانی که در کار خود بوده اید).
اکنون حدود ده دقیقه به ساعت باقی مانده است. شما از کیسی میخواهید که کمی بیشتر در مورد فرصتهایی که بهنظر میرسید ایده خوبی بود، بگوید. او چیزی در مورد مجموعه داده ای می گوید که ممکن است به آن علاقه مند باشید. او رگبار به یک اشاره به هوش مصنوعی. شما گمان می کنید که هیچ کدام از شما واقعاً نمی دانید چه اتفاقی دارد می افتد. می دانید که دفترچه یادداشت جلوی شما هنوز به طرز وحشتناکی خالی است، بنابراین «تجزیه و تحلیل داده ها» را یادداشت کنید و «هوش مصنوعیفقط برای این که نشان دهد که این می تواند به جایی منجر شود.
قهوه شما آبکش شده و 30 دقیقه گذشته است. میگی باید بری در حالی که منتظر میشوید و منتظر میمانید تا پرداخت کنید، اطلاعات بیفایدهتری را برای اندازهگیری خوب به اشتراک میگذارید: بعد از آن هر دو به کجا میروید، کیسی چقدر در شهر است. تقریباً میتوانید نورونهایتان را حس کنید که تصمیم میگیرند هیچ خاطرهای در اینجا وجود ندارد که ارزش شکلگیری را داشته باشد. هر دوی شما موافق هستید که ملاقات واقعاً خوب بوده است، اگرچه اینطور نبوده است، و شما در تماس خواهید بود، حتی اگر نخواهید داشت.
هر درخواست ملاقات احمقانه نیست. مثلاً نصیحت کردن به جوانان معمولاً کار درستی است (اگرچه آن دسته از جوانانی که درخواست مشاوره میکنند معمولاً کسانی نیستند که به کمک نیاز دارند). مشکل از قهوه است. توصیه خانم ایمبر این است که کافئین را کنار بگذارید و در طول یک دوره زمانی مرده مانند رفت و آمد، تماسی را برنامه ریزی کنید. ممکن است از زمان مثمر ثمر استفاده شود. اگر نباشد، هدر نخواهد رفت. در بحث قهوه و جلسات، ترکیب مشکل است.■
از بارتلبی، ستون نویس ما در مورد مدیریت و کار بیشتر بخوانید:
مشکلات دوست داشتن بیش از حد شغلتان (9 فوریه)
رابطه بین هوش مصنوعی و انسان (2 فوریه)
نفرین هدشات شرکتی (26 ژانویه)
برای اینکه در صدر بزرگترین داستانهای کسبوکار و فناوری قرار بگیرید، در آخرین خبر، خبرنامه هفتگی مختص مشترکین ما ثبتنام کنید.